پزشکی قانونی خراسان شمالی هر چند مقایسه آمار قربانیان تصادفات بجنورد را با سال گذشته هنوز اعلام نکرده است اما مقایسه آمار قربانیان تصادفات 3 ماه نخست سال جاری بجنورد با مقایسه آمار قربانیان سوانح ترافیکی مدت مشابه سال گذشته تمام شهرستان های استان حاکی از افزایش قربانیان سوانح ترافیکی بجنورد حتی نسبت به کل استان است. به گزارش خبرنگار ما و بر اساس اعلام پزشکی قانونی خراسان شمالی طی 3 ماه نخست امسال تاکنون جسد 77 نفر که در سوانح ترافیکی جان شان را از دست داده اند به پزشکی قانونی بجنورد انتقال یافته است. از این تعداد 19 نفر در تصادفات درون شهری، 50 نفر در محورهای برون شهری و 8 نفر نیز در محورهای روستایی جان شان را از دست دادند. این آمار در حالی است که طی مدت مشابه سال قبل در مجموع 67 فوت شده به مراکز پزشکی قانونی تمام استان منتقل شده بودند. با توجه به این آمار و از طرفی افزایش آمار قربانیان در تیر ماه با انتشار آمار قربانیان سوانح ترافیکی در چهار ماه امسال توسط پزشکی قانونی باید شاهد افزایش قابل توجه تلفات سوانح ترافیکی در استان باشیم. رئیس پلیس راه استان نیز پیش از این از افزایش بالای قربانیان تصادفات جاده ای خبر داده بود. بر اساس اعلام رئیس پلیس راه استان طی 4 ماه ابتدایی سال جاری 96 نفر در جاده های استان فوت کردند که این آمار در سال گذشته 69 نفر بود.
 

 نجفیان- ۲۸ منزل مسکونی شهری و روستایی طی سال جاری تا کنون در اسفراین دچار حریق شده اند.رئیس آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری اسفراین با اعلام این مطلب در گفت و گو با خبرنگار ما گفت: از ابتدای سال جاری تاکنون ماموران آتش نشانی به 62 ماموریت اطفای حریق اعزام شده اند.
«حسین پیکانی» با اشاره به اینکه آتش سوزی منازل مسکونی در صدر حوادث واصل شده به مرکز آتش نشانی و خدمات ایمنی اسفراین است، افزود: 17 منزل مسکونی در محدوده شهری و 11 منزل مسکونی روستایی در این مدت دچار آتش سوزی شدند. وی با اشاره به اینکه آتش سوزی خودرو در ردیف بعدی آتش سوزی های گزارش شده به آتش نشانی و خدمات ایمنی اسفراین با 15 مورد بوده است، خاطر نشان کرد: حریق علف های هرز، زباله و اراضی کشاورزی هم 14 مورد گزارش شده است. وی با اشاره به ثبت 53 ماموریت امداد و نجات در بخش های گوناگون، تصریح کرد: مارگیری با 25 مورد گزارش واصل شده در صدر ماموریت های اعزامی آتش نشانی اسفراین در حوزه امداد و نجات است.

نجفیان- در پی گزارش های روزنامه «خراسان شمالی» از نقاط حادثه خیز شهری که بارها مورد پیگیری قرار گرفت، شهرداری اسفراین اقدام به ایمن سازی و آرام سازی شماری از این مسیرهای شهری کرد. مدیر حمل و نقل و ترافیک شهرداری اسفراین با اشاره به اینکه با هدف آرام سازی و ایمن سازی مبادی ورودی شماری از مقاطع و نقاط حادثه خیز شهری، 14 سرعتکاه جدید بر اساس مصوبه شورای ترافیک شهرستان احداث شد، افزود: با هدف ارتقای زیرساخت های ترافیک شهری، نصب علایم هشدار دهنده، جدا کننده ها و مخروط های ترافیکی به عنوان مقدمه ایمن سازی مورد تاکید قرار گرفت. «ناظری» افزود: گذرگاه های عابر پیاده و سرعتکاه های کنترل سرعت هم آشکار سازی شده است. به گزارش خبرنگار ما، فرایند ایمن سازی برخی از نقاط و مقاطع حادثه ساز شهری کماکان از سوی شهرداری اسفراین ادامه دارد.
 

صدیقی- دیگر به آخر خط رسیده است. تنهاتر از  همیشه  و بی رمق تر از گذشته حالا بر  تلی از خاکستر زندگی اش نشسته است . رمق و امیدی در نگاهش پیدا نیست. انگار خاک مرده بر چهره اش پاشیده شده و سیاهی به جای نور و روشنایی زندگی اش را احاطه کرده است. نیم قرن از عمرش را پشت سر نهاده و در این مدت از زندگی اش جز تباهی عمر خود و خاکستر کردن آینده و زندگی خانواده اش خوشه ای نچیده و توشه ای ذخیره نکرده است. به گفته خودش مرده متحرکی بیش نیست ، چرا که کسی بیرون از زندان منتظر و چشم به راه بازگشتش به خانه نیست. نه همسری برایش باقی مانده و نه فرزندی که در این دوران پیری و تنهایی بتواند به آن ها تکیه کند و عصای دستش شوند. در ادامه گفت و گوی خبرنگار ما را با این مرد زندانی می خوانید.
جرمت چیست و چند وقت است که در حبس هستی؟
به خاطر قاچاق مواد  از نوع شیشه 11سال است که تاوان بیراهه رفتن هایم را با گذراندن عمرم پشت میله های زندان  پس می دهم.
سابقه کیفری پیش از آن هم داشتی؟
قبل از این چند بار به جرم قاچاق مواد دستگیر و زندانی شدم.
چه حکمی به خاطر قاچاق مواد برایت صادر شد؟
اوایل به خاطر قاچاق مقدار زیادی شیشه حکم اعدام برایم صادر شد اما بعد از چند سال به خاطر پشیمان شدنم  و مسائل دیگر حکم اعدام من به حبس ابد تغییر پیدا کرد.
بار اول چه مقدار مواد قاچاق کردی؟
حدود 5کیلو مواد قاچاق کردم و بعد از دستگیری به 5سال حبس و پرداخت 6میلیون تومان جریمه محکوم شدم. بار دوم هم به خاطر اعتیادی که داشتم دوباره به سراغ قاچاق مواد رفتم و این بار 15کیلو مواد قاچاق کردم. هر بار بعد از مدتی دستگیر می شدم و دوباره روز از نو و حبس کشیدن از نو.
اوایل تنها قاچاق می کردم اما دفعه های بعد  با سه نفر از قاچاقچیان مواد خرید و فروش می کردیم تا این که آخرین بار هنگام قاچاق شیشه دستگیر شدم.من چون شغل درست و درمان  و درآمد مشخصی نداشتم  بعد از مدتی  بیکاری بی پول می شدم و دوباره به سراغ خرید و فروش مواد می رفتم. به یک آدم معتاد و حبس کشیده هر کسی اعتماد  نمی کند و کار نمی دهد . البته حق هم دارند شاید اگر من هم جای آنها بودم به یک آدم خلافکار و قاچاقچی سابقه دار  اعتماد نمی کردم.
آیا متاهل هستی و فرزند هم داری؟
متاهل بودم و هفت فرزند دارم. البته بعد از دستگیر شدنم زنم از من راهش را جدا کرد و با گرفتن طلاقش به دنبال زندگی خودش رفت و بچه ها را هم با خودش همراه و علیه من کرد.
شغلت چه بود؟
شغل درست و ثابتی نداشتم. کارهای متفرقه و بیهوده زیادی انجام می دادم، بعضی از مواقع کارگری و کار ساختمانی انجام می دادم. به خاطر اعتیادم هیچ جا بند نمی شدم و با هیچ فردی سازگار نبودم و مدام از این شاخه به آن شاخه می پریدم.
خانواده ات بعد از زندانی شدنت چه کار کردند؟
خانواده ام بعد از زندانی شدنم آن هم برای چندمین بار دیگر از دستم خسته شدند .
 همسرم وقتی دید که من سر به راه نمی شوم و مرتب بعد از هر بار آزاد شدن از زندان به جای اینکه از کارم و گذشته ام دست بکشم و توبه کنم دوباره به سراغ دوستان خلافکارم و قاچاق مواد می روم طلاقش را از من گرفت و بچه ها هم  طرف او را گرفتند و من را برای همیشه تنها گذاشتند.
الان  کسی را ندارم ، خانواده ام من را ترک کردند و اصلا سراغی از من نمی گیرند. خانه و زندگی من همه اش شده زندان و زندانیان هم بندم. زمانی هم که به مرخصی می روم به خاطر این که جا و مکانی ندارم  شب و روزم را داخل ماشین یکی از آشنایان می گذرانم.
برای همین اصلا رغبتی به مرخصی رفتن ندارم چرا که بیرون کسی منتظر من نیست و زندگی ام به خاطر بیراهه رفتن های مکررم از هم پاشید و نابود شد.

صدیقی- می گوید من نه تنها با ازدواج دومم به آرامش و خوشبختی نرسیدم بلکه تمام پس اندازم را هم از دست دادم. زن نگون بخت که به گفته خودش انگار، تار و پوت زندگی اش با رنگ سیاه بافته شده است در راهروی دادگاه خانواده به سقف خیره شده و در فکر فرو رفته است. گاهی حسرتی می کشد و تکانی می خورد و نیم نگاهی به اطراف می اندازد و دستانش را در هم می فشارد و دوباره در سکوت فرو می رود.
بعد از کمی مکث لب به سخن باز می کند  و می گوید: نمی دانم این چه سرنوشتی بود که قسمت من شد و یک روز خوش از زندگی زناشویی ام ندیدم.
 آن از شوهر سابقم که من را با یک بچه معصوم و بی پناه تنها گذاشت و به دنبال خوشگذرانی خودش رفت و این هم از شوهر دومم که در خیال باطلم فکر می کردم  تکیه گاه من و فرزندم خواهد شد و می توانم در سختی های روزگار به او تکیه کنم اما این ها سرابی بیش نبود و نه تنها خیری از نامزدم ندیدم بلکه او تمام پس اندازم را هم به یغما برد.
 وی ادامه می دهد: اصلا قصد ازدواج برای بار دوم را نداشتم چرا که از ازدواج اولم خیلی درد و رنج کشیدم و خاطره خوبی نداشتم. اما آنقدر زن همسایه  زیر پایم نشست  تا این که مجاب شدم برای آینده خود و بچه ام مردی را در زندگی ام شریک کنم تا همدم تنهایی و سختی هایم باشد. در تحقیقات اولیه از شوهرم چیزی غیر از سر به زیری و محبت در حق خانواده و دیگران دستگیرم نشد و این ها باعث شد که دل به این ازدواج ببندم و پای سفره عقد موقت مرد رویاهایم به امید روزهای روشن و بهتر بنشینم.
اوایل نامزدی مان شوهرم خیلی به من و خانواده ام محبت می کرد به طوری که اعتماد تمام فامیل را در مدت کمی به خودش جلب کرد. مدتی به این منوال گذشت تا این که از من خواست ماه عسل مان را در یکی از جزیره های خوش آب و هوای جنوب کشور بگذرانیم.
با  شنیدن این پیشنهاد از خوشحالی سر از پا نمی شناختم و به نوعی بین فامیل پز این سفر را می دادم.
کم کم مقدمات سفرمان آماده شد تا این که نامزدم روزی با ناراحتی به خانه پدرم آمد و گفت: در مورد  پولی که قرار بود برای سفرمان به حسابش واریز شود به مشکل خورده و مدتی زمان می برد تا به آن پول برسد.
 به خاطر همین از شوهر خواهرم خواست مبلغ مورد نظر سفرمان را که زیاد هم بود به او مدتی قرض بدهد و گفت در اسرع وقت پول را به او بر می گرداند.
بعد از گرفتن مبلغ میلیونی از شوهر خواهرم با چرب زبانی دوباره به بهانه خرید های زیادی که باید در سفر انجام دهیم خواست تمام پس انداز میلیونی ام را در اختیارش قرار دهم. بالاخره نامزدم به هدفش رسید و پول من و شوهر خواهرم به حسابش واریز شد.
 زمانی که از سفر برگشتیم نامزدم به بهانه انجام کارهای اداری و همچنین برداشت پول از حسابش بابت دادن قرض های میلیونی اش از خانه خارج شد و بعد از مدتی ناپدید شد. بعد از این ماجرا هر چقدر از دوست و آشنا خبر نامزدم را گرفتم هیچ کس از او خبری نداشت تا این که بعد از چند روز ناامیدی نامزدم  پیامکی با این محتوا  برایم ارسال کرد که دنبال او نگردم چرا که هیچ وقت به خانه بر نخواهد گشت  چون طلبکاران زیادی به دنبال او هستند.
بعد از این اتفاق متوجه شدم با استفاده از همین روش از چند نفر از دوستان و فامیل نیز کلاهبرداری کرده بود و اصلا کارش شیادی و سر کیسه کردن مردم بوده و قصدش از ازدواج با من بالا کشیدن پس انداز و دارایی ام بوده است.