عشق تو
تمام دنیا
محله کوچکی است
که تو در آن متولد می شوی
و من
میان بازی بچه های محله
به عشق تو
پیر می شوم...!
کامران رسول زاده
دست های تو
پاییز را
به هیچ میانگارد
دستی که دستهای تو را دارد
سیدعلی میرافضلی
دلهره
این چیست که چون دلهره افتاده به جانم
حال همه خوب است، من اما نگرانم
در فکر تو بستم چمدان را و همین فکر
مثل خوره افتاده به جانم که بمانم
چیزی که میان تو و من نیست غریبی است
صد بار تو را دیده ام ای غم به گمانم؟
انگار که یک کوه سفر کرده از این دشت
این قدر که خالی شده بعد از تو جهانم
از سایه سنگین تو من کمترم آیا؟
بگذار به دنبال تو خود را بکشانم
ای عشق، مرا بیشتر از پیش بمیران
آن قدر که تا دیدن او زنده بمانم
فاضل نظری