گروه ادب و هنر
هنر ابزاری کارآمد در توسعه فرهنگی یک جامعه است. با توجه به نقش هنر در پرورش خلاقیت و به عنوان زبانی که سوق دهنده افراد جامعه به سوی پیشرفت و تعالی است، بهره گیری از آن در آموزش و پرورش امری ضروری محسوب می شود. هر چند در نگاه نخست به واسطه زنگ هنر می توان گفت این مقوله در آموزش و پرورش مورد توجه است اما این که تا چه اندازه در مدارس توانسته به درستی تبیین شود و جا باز کند موضوعی است که جای تامل دارد.
از نگاه برخی دبیران هنر با وجود تغییر در سرفصل های آموزشی باز هم آن گونه که باید به مقوله هنر توجه نمی شود و نگاه کاربردی و علمی به آن وجود ندارد. این همه ماجرا نیست و از سوی دیگر به اذعان جامعه هنری با توجه به میزان اثرگذاری هنر، فعالیت چشمگیری در این زمینه دیده نمی شود و جای خالی بهره گیری از ظرفیت هنرمندان در مدارس به چشم می خورد.
با توجه به گستردگی مقوله هنر به نظر می رسد نباید فعالیت های هنری را به زنگ هنر معطوف کرد بلکه جا دارد به اشکال مختلف به این مهم پرداخت و از ظرفیت های موجود بهره گرفت. در این میان یکی از افرادی که سال هاست دستی در هنر دارد، به اهمیت و نقش آن در مدارس می پردازد و از کم رنگ بودن این مقوله در مدارس ابراز ناخرسندی می کند و می گوید: فعالیت های هنری در مدارس تنها به زنگ هنر معطوف شده است در حالی که می توان دامنه این فعالیت ها را به واسطه میزان اثرگذاری آن توسعه داد.
وی با بیان این که در سند راهبردی تحول نظام تعلیم و تربیت ایران به طور مستقیم به لزوم تربیت درک زیبایی و تأثیر آن بر تولید آثار هنری توسط دانش آموزان برای حفظ و تعالی میراث فرهنگی اشاره شده است، اما نگاه متولیان به آن کاربردی نیست، تصریح می کند: به نظر می رسد باید دستگاه های فرهنگی به منظور توسعه فعالیت های هنری و بهره گیری از ظرفیت های موجود برای کشف استعدادها و رشد و تعالی آن ها گام بردارند.
اما در این میان «نعمتی» از هنرمندان و مربیان هنر استان ضمن اشاره به تغییر اساسی سرفصل کتاب ها در سال های اخیر و نبود نگاه کلیشه ای به هنر می گوید: با این که سرفصل ها جنبه خلاقانه به خود گرفته است اما تنها مشکل، نبود امکانات برای اجرای سرفصل هاست به گونه ای که نمی توان بسیاری از ایده ها و سرفصل های خلاقانه را در مدارس عملیاتی کرد.
وی ادامه می دهد: اگرچه تجربه های مدرسه می توانند در رشد خلاقیت دانش آموزان نقش کلیدی داشته باشند و معلمان خلاق شاگردان خلاق تری را پرورش می دهند، اما الزامات مهم برای گسترش رویکرد تربیت هنری در مدارس، ایجاد فضای مناسب و امکانات کارگاهی مورد نیاز هنر است که در همه مدارس وجود ندارد.
«نعمتی» به سرفصل موسیقی اشاره می کند و می گوید: با توجه به این که موسیقی در این واحد درسی گنجانده شده است اما باید گفت خبری از آموزش این هنر به شکل تخصصی نیست و کم ترین اتفاق که همان آموزش نت هاست، نمی افتد و بیشتر به کلیات موسیقی پرداخته می شود و به مقوله آموزش توجهی نمی شود.
وی نبود نگاه علمی و کاربردی به هنر از سوی مسئولان بالادستی و خانواده ها را از دیگر ضعف ها و کاستی های می داند که موجب سلب انگیزه مربیان در مدارس می شود و اظهار می کند: این درحالی است که در کشورهای پیشرفته به این مقوله توجه بیشتری دارند زیرا معتقدند پرداختن به هنر تسهیل کننده بخش های دیگر است.
«پریا ضیایی» از فعالان عرصه هنر لازمه توسعه هنر در مدارس را تغییر در نگرش خانواده ها و متولیان می داند و بیان می کند: تبیین ارزش و جایگاه هنر در تقویت قوه تخیل و رشد فکری دانش آموزان در میان خانواده ها و مسئولان امری ضروری است.وی البته به بهره گیری از ظرفیت مشاوران و دبیران پرورشی در کنار دبیران هنر هم اشاره می کند و سوق دادن دوره های آموزشی هنر و پرورشی را به سمت دوره های کارگاهی لازمه رونق هنر در مدارس بیان می کند.یک کارشناس فرهنگی هم عامل انسانی را از مهم ترین عوامل فرایند توسعه و تحول در بخش های متفاوت، به ویژه هنر برمی شمرد و معتقد است: با وجود آن که آموزش و پرورش نهادی نگرش ساز است و آموزش رسمی هنر و پرورش هنرمندان آینده کشور را برعهده دارد و بیشترین نقش را در مسیر توسعه هنر، برای به فعلیت رساندن نبوغ هنرآموزان و تجهیز آن ها به اصول اولیه هنر داراست، اما با گذشت سال ها از پرداختن به اهمیت مقوله هنر و حتی وجود زنگ هنر در مدارس هنوز آن گونه که باید در مدارس جدی گرفته نمی شود.
وی اضافه می کند: برای پویایی آموزش هنر در مدارس و ایجاد انگیزه و اراده مصمم برای حرکت در این مسیر، تغییر بینش و دیدگاه مدیران در سطح بالا و بسیاری از معلمان و والدین در سطوح پایین نسبت به حقیقت و ماهیت هنر و کارکرد آن در دانش آموزان امری ضروری است.
وی خاطرنشان می کند: تا زمانی که برداشت مدیران، معلمان و والدین از غایت هنر و ارزش آن لذت آفرینی و فراهم ساختن فضایی برای سرگرمکردن دانش آموزان باشد نه رشد آموزش و تقویت قوه خلاقیت و تفکر، نمی توان در این عرصه راه به جایی برد.