گزارشی از زندگی های رنگ و لعاب گرفته در صفحات مجازی
تعداد بازدید : 9
بی رنگی زندگی در دنیای رنگی مجازی
گروه گزارش
انگار در خانه های شان نه دعوا و اختلافی هست، نه مشکل مالی و نه بیماری، همه اش خوشی است و خوشحالی. از وسایل خانه و زندگی شان که چیزی نگوییم، همه آن ها از بهترین جنس ها تهیه شده اند و از شدت تمیزی برق می زنند، گویی در این خانه ها آدم زندگی نمی کند! از در و دیوارشان لبخند سرازیر می شود و انرژی مثبت در همه جای آن جاری است. از چشمان پر امیدشان که هر روز راه جدید و همواری برای شان گشوده شده، بگذریم، اصلاً برای آن ها گرفتاری معنایی ندارد. انگار به دنیا آمده اند تا بدون دردسر زندگی کنند.
وقتی چشمان غمگین ات به یکی از صفحه های اینستاگرامی که پایه آن چنین محتواهایی است، می افتد نخستین سوالی که از خودت می کنی این است که من زندگی می کنم یا او؟
چرا حال بد و لحظه های تلخ باید برای من و همه خوشی ها مال او باشد و بعد یادت می آید که زندگی ات چه چیزهایی کم دارد و هر لحظه دلسرد و دلسردتر می شوی اما همچنان به دیدن و دنبال کردن این صفحه های رنگ و لعاب دار که شبکه های مجازی تا خرخره از آن ها پر شده است، ادامه می دهی!
کمی عقب تر برویم، به آن جایی که چاردیواری ها حرمت داشت، فقط آشنایان و اقوام می توانستند وارد خانه های مان شوند، آن هم در گوشه ای از پذیرایی می نشستند و مشغول گپ و گفت می شدند، آلبوم های عکس هم خصوصی بود و هر کسی اجازه ورق زدن آن ها را نداشت اما حالا بعضی از کاربران شبکه های اجتماعی همه را به گوشه و کنار خانه های شان به شکل مجازی راه می دهند و با نمایش دادن خوشی های شان که شاید هم نمایشی باشد موجب دلسردی برخی از زندگی می شوند. آن ها عکس های خصوصی و خانوادگی شان را به راحتی در این فضا منتشر می کنند.
این روزها دیدن یک جفت چشم خوشحال و بانویی که قبراق و سرحال روزش را شروع می کند، چای تازه دم و خوش رنگ را داخل لیوانی زیبا می ریزد، روزمرگی هایش را در اینستاگرام به اشتراک می گذارد و تمام وسایل آشپزخانه اش که به لطف فیلتر دوربین های تلفن همراه برق می زند و درخشش نور خورشید آن را صد چندان کرده، به سرگرمی برخی کاربران اینستاگرام تبدیل شده است، گویی اگر این افراد چنین صفحه هایی را نگاه نکنند نمی توانند از رختخواب شان جدا شوند اما این موضوع که تا چه اندازه زندگی آن ها را تحت تاثیر قرار می دهد، سوالی است که برای رسیدن به پاسخ آن، ما را بر آن داشت تا با چند شهروند و کارشناس روان شناسی و جامعه شناسی صحبت کنیم.
مقایسه زندگی
بانویی که شاغل است و به گفته خودش روزی 6 تا 8 ساعت کار می کند با بیان این که در لا به لای کارهایش و برای استراحتی کوتاه به اینستاگرام سرک می کشد و صفحه های مورد علاقه اش را نگاه می کند، از احساس بیهودگی و خستگی مضاعف خود در این زمان خبر می دهد چون به اعتقاد او زندگی آرامی را که در قاب تلفن همراهش نشسته، هرگز تجربه نکرده است.
او می گوید: دیدن صفحه های اینستاگرامی و دنبال کردن اینفلوئنسرها موجب افزایش نارضایتی از شغل و زندگی شخصی ام شده است.شهروندی دیگر هم که به گفته خودش هر روز زمانی که چشمانش را باز می کند چندین صفحه اینستاگرامی موسوم به سوئیت هوم(خانه شیرین) را نگاه می کند و هر شب قبل از خواب هم باید این عادتش را تکرار کند، از به هم ریختن وضعیت زندگی اش شاکی است، چون احساس می کند خانه و وسایل و حتی رفتارش با کودک و همسرش خوب نیست و مدام خود را زیر سوال می برد و در حالت مقایسه قرار می دهد.
او به تمایل خود به مصرف گرایی اشاره می کند به طوری که از فرد قانع و ساده به شخصی پرتوقع و تجملاتی تبدیل شده است و همیشه به فکر خرید کردن و تغییر و تعویض وسایل خانه اش است.
فرصت یا آفت؟
لباس های همیشه اتو کشیده و برند، خانه های دستمال کشیده، آب دادن گلدان ها و حتی سرخ کردن پیاز و مراحل مختلف تهیه غذا و... محتوای این صفحه های اینستاگرامی شده و جالب این است که بازدید کنندگان زیادی هم دارد اما وقتی دقت کنی متوجه می شوی زمان زیادی را از دست داده ای بدون این که فایده ای داشته باشد و فقط فرصت سوزی کرده ای. یک کارشناس روان شناسی در همین باره معتقد است: با وجود این که شبکه های اجتماعی برای بسیاری از کاربران فضای کسب و کار را فراهم کرده است و آن ها از این فرصت استفاده کرده اند تا شغلی را برای خود دست و پا کنند یا کسب و کارشان را گسترش دهند اما برخی فقط در این شبکه ها می چرخند و با سر زدن به صفحه هایی که بار منفی بر آن ها می گذارد اجازه می دهند تمام زوایای فردی و اجتماعی شان تحت تاثیر قرار گیرد.
«قاسمی» با بیان این که شبکه های اجتماعی که اکنون همه را درگیر خود کرده، هم فرصت است و هم آفت، می افزاید: بعضی از صفحه های اینستاگرامی پرطرفدار که حتی دنبال کنندگان آن ها به هزاران نفر نیز می رسد محتوایی غیر از روزمرگی ندارند اما طرفداران پر و پا قرصی دارند که برای دیدن پست جدید لحظه شماری می کنند ولی قضیه به همین جا ختم نمی شود، بسیاری از این کاربران بدون این که خودشان متوجه شوند، از سوی این صفحه ها بمباران می شوند و علاوه بر این که آرامش ذهنی خود را از دست می دهند دچار آفتی به نام ناامیدی می شوند چون فکر می کنند زندگی خود را باخته اند و راه فراری ندارند.
او می افزاید: گردانندگان این صفحه ها برای این که تبلیغات خود را انجام دهند باید محتوا تولید کنند و چه چیزی راحت تر از سوژه های دم دستی مانند روزمرگی هایی که همه ما با آن ها مواجه ولی به آن ها بی توجه هستیم و این افراد با رنگ و لعاب دادن به آن ها، تصاویر زیبایی را خلق می کنند تا تعداد کاربران خود را افزایش دهند و با افزایش بازدیدهای صفحه خود بتوانند تبلیغات بیشتری دریافت کنند و درآمدشان افزایش یابد.
او تصریح می کند: کاربران ناخودآگاه به دنبال کردن لحظه به لحظه این صفحه ها عادت و تصور می کنند خود را سرگرم کرده اند اما حتی اگر مشکل زیادی نیز نداشته باشند در ضمیر ناخودآگاه آن ها حس منفی ایجاد می شود چون تمام زوایای زندگی شان را زیر سوال می برند و با زندگی صاحب صفحه مقایسه می کنند.او افزایش توقع از زندگی و اختلافات خانوادگی را مهم ترین مشکلی می داند که برای این افراد ایجاد می شود و می افزاید: برخی فعالان این عرصه مانند سلبریتی ها بسیار پرطرفدار شده اند و یک هدف را دنبال می کنند که آن هم کسب درآمد است اما کاربران شان با حسرت به زندگی آن ها نگاه می کنند.
لبه تیغ
در عین حال، یک جامعه شناس با تاکید بر این که شبکه های اجتماعی تمام ابعاد زندگی ما را تحت تاثیر خود قرار داده است و باید مراقب این شمشیر دو لبه باشیم، می گوید: افرادی که در دام صفحه های موسوم به سوئیت هوم می افتند گویی روی لبه تیغ زندگی می کنند چون نه تنها از این صفحه ها بهره ای نمی برند بلکه علاوه بر تباه کردن اوقات فراغت و از دست دادن زمانی که می توانسته بسیار بهتر سپری شود، از روزهایی که گذرانده اند یا در پیش رو دارند غمگین می شوند و به پوچی می رسند.
«محمودی» با بیان این که گردانندگان این صفحه ها فقط لحظه های خوب شان را به اشتراک می گذارند و سعی می کنند بهترین چیزها را به تصویر بکشند و می دانند چه مواردی خواهان بیشتری دارد و همین موضوع موجب می شود فرد تلاش کند شبیه آن ها زندگی و حتی وسایلش را مانند آن ها تهیه کند و در صورتی که موفق نشود دچار ناامیدی می شود.او نیز بر مصرف گرایی کاربران در این گونه موارد اشاره و اظهار می کند: تصاویری که این افراد به نمایش می گذارند گاهی اوقات به افسانه شبیه می شود و مانند تارهای عنکبوت کاربران را در خود گرفتار می کند به طوری که آن ها تلاش می کنند سبک زندگی خود را تغییر دهند تا شبیه زندگی آنان شود.
او ادامه می دهد: شبکه های اجتماعی برای کسب درآمد فضای خوبی است و افراد زیادی هم موفق شده اند با ایجاد صفحه های جذاب و مخاطب پسند از این راه درآمد کسب کنند اما بر مصرف گرایی در جامعه دامن می زند و موجب بروز مشکلات اقتصادی و روحی و روانی برای برخی خانواده ها می شود بنابراین کاربران این صفحه ها باید هوشیار باشند تا دچار آسیب های روحی و روانی نشوند و زندگی شان را طبق الگوهای فضای مجازی تغییر ندهند.به گفته او، تماشای زندگی دیگران در شبکه های اجتماعی چیزی جز آه و حسرت باقی نمی گذارد و فرد را از تفکر سازنده و تکاپو باز می دارد و تصور می کند بقیه از او برتر هستند و این آسیب بزرگی است که می تواند شخصیت فرد را شکننده و او را منزوی کند.