مرتضوی
این جا خانه ای متفاوت در مقابلت قرار می گیرد، خانه ای که هنر و امور آن در هم آمیخته است. این جا هم کار و کاسبی به راه است و هم خانه داری. «عاطفه مصطفائیان» هنرمند بجنوردی در خانه کارگاهی خود هم مشق عشق می کند و هم مشق زندگی. با این که مهندسی کشاورزی خوانده اما عشق و علاقه اش به سفال رنگ تازه ای به دنیایش بخشیده و در واقع آشنایی با هنر سفالگری نقطه عطف زندگی اش شده است.
اگر چه شرایط کرونایی اجازه حضور ما در این کارگاه خاص را نمی دهد و مجبور می شویم به شکل تلفنی با این هنرمند فعال در عرصه سفالگری گپ و گفت کنیم اما ذوق و شوقش در پشت خط هم کاملاً مشهود است. خوشحال است از این که مسیرش را یافته و توانسته به هدفی که دنبالش بوده، برسد.
تقریباً 2 سال پیش برای سرگرمی به فراگیری هنر سفالگری پرداخت؛ هنری که به گفته خودش ریشه در دوران کودکی اش دارد و دلیلی شد برای انتخاب این هنر از میان انبوه هنرهای موجود، اما جالب این جاست که حالا از این طریق کسب درآمد می کند.
علاقه او به این هنر تا جایی است که بخشی از خانه اش را به کارگاه صنایع دستی تبدیل کرده و شاید به گفته خودش وجود کوره های خانگی در بازار دلیل این اتفاق خوشایند است چون شرایط را برای فعالیت علاقه مندان راحت تر کرده است.
البته او با لحنی که نشان از رضایتش در این عرصه دارد، راز موفقیت خود را جدا از علاقه اش برای فعالیت در این حرفه، کاربردی کردن هنرش می داند.
او برنامه های بلندبالایی هم دارد و می خواهد گالری هنری راه اندازی و تولیداتش را کاربردی تر کند، زیرا باور دارد که این گونه می توان موفق تر در این مسیر گام برداشت.
«مصطفائیان» انگار از این که هنوز صنایع دستی ما درگیر کاربردهای سنتی است، ناراحت است و اصرار دارد که به گوش مسئولان برسانم که این صنایع باید احیا شود.
او اصلاً به خلأ آموزش در این زمینه اعتقادی ندارد زیرا در اکثر شهرهای ایران شرایط آموزش وجود دارد و نیازمند آموزش خاصی نیست، ضمن این که اینترنت هم زمینه بهره مندی از بسترهای آموزشی را ساده کرده است و با این که می گوید هر فردی بدون پیش زمینه هنری می تواند وارد این عرصه شود و قرار نیست برای فعالیت استاد شود اما از کسب تجربه نیز غافل نمی شود و آن را ارزشمند می داند.
البته بی توجهی مسئولان دامن «مصطفائیان» را هم گرفته تا جایی که به ادعای خودش تاکنون سراغ متولیان نرفته است و باور دارد که بسترهای حمایتی برای فعالان این عرصه فراهم نیست و دستگاه های متولی همچون میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی تنها عنوان دستگاه حمایتی را یدک می کشند.
این «هنرمند بانو» دغدغه هایی هم از جنس دیگر هنرمندان دارد؛ نبود بازار فروش، شرایط حاد کرونایی کنونی و نبود توریست در کشور از جمله این هاست هرچند خودش می گوید که لااقل بابت اجاره مکان نسبت به دیگر هنرمندان دغدغه کمتری دارد. با این همه دست از تلاش برنداشته است و تولیداتش را در گالری های شهر عرضه می کند؛ گالری هایی که به گفته خودش بیشتر از مسئولان پای کارند و از هنرمندان حمایت می کنند و این گونه چرخ فروش محصولاتش را می چرخاند.
اگر چه قابل دسترس بودن مواد اولیه و کم هزینه بودن آموزش این هنر سبب شد انگیزه اش برای ورود به دنیایی که روح را جلا می بخشد، دوچندان شود، اما باز هم سرمایه اولیه حداقلی برای ورود به این عرصه را 40، 50 میلیون تومان می داند و معتقد است که اگر تورم برطرف شود، به طور قطع حرفه ای بسیار خوب و جذاب است.
او به بانوان خانه دار توصیه می کند دست از علایق خود برندارند و در کنار پرداختن به امور خانه، هنر را فراموش نکنند، زیرا این گونه علاوه بر این که شادی و نشاط به خانه های کوچک شان راه پیدا می کند برای شان انگیزه ای می شود تا با صرف کمترین هزینه ممر درآمدی برای خود پیدا کنند و تولیدات خود را با قیمت مناسب ارائه دهند.
او که هم مادری دلسوز است و هم بانویی خانه دار، در کارگاه کوچک خود زمینه آموزش این هنر به فرزندش را فراهم کرده است تا این هنر هزار ساله به یادگار بماند و دستان کوچک فرزندش میراث دار این هنر اصیل باشد تا شاید این گونه ماندگار شود.