شب یلدای اقوام خراسان شمالی در گذر تاریخ
تعداد بازدید : 396
خوانچه های مهر در دورهمی یلدا
افشره
یلدا، در گذشته نه چندان دور، آیین و رسوم خاصی داشت که از بزرگ گرفته تا کوچک، از ریش سفید گرفته تا کودک، به آن احترام می گذاشتند و آیین آن را به جا می آوردند. هرچه بیشتر به جلو می رویم، این آیین ها و سنن کم رنگ و کم رنگ تر می شوند و برخی از آن ها حتی به ورطه فراموشی سپرده شده اند. اما شب یلدای اقوام خراسان شمالی در گذشته ها چگونه بود و قدیمی ترها چگونه این آیین را برگزار می کردند؟ به این موضوع در این گزارش پرداخته شده است.
علوی- پاییز امسال هم رخت رفتن می پوشد و تا چند ساعت دیگر کوله بارش را با همه خوبی ها و بدی های ما جمع می کند و او هم به تاریخ امسال پیوند می خورد. در این دقایق آخر، پاییز از تماشای زیبایی ها و تن خشکیده درختان چشم بر نمی دارد، اما باز هم باید برود، با قدم های سنگین.
باید برود تا شبی طولانی بیاید و خورشید از نو زاده شود. «یلدا»، بهانه ای است برای دور هم جمع شدن ها، زنده کردن خاطره ها و فرصت ها را غنیمت دانستن. شبی که از دیرباز در بین ایرانیان مرسوم بوده است تا دور هم جمع شوند، میوه ها و نعمت های خدادادی را کنار هم بچینند، با اقوام و بزرگ ترهای فامیل گل بگویند و گل بشنوند. آن روزها که شب های یلدا سردتر از الان بود، بساط کرسی مادربزرگ ها همیشه به راه بود، داخل مهمانخانه یک یا 2 کرسی بزرگ بود و روی آن لحاف های مخملی و ساتن با نقش و نگارهای زیبا و دلفریب، پهن شده بود و هر که تازه وارد جمع می شد، در زیر کرسی آرام می گرفت. مجمعه بزرگ روی کرسی پر از خشکبار و میوه های سال بود که بانوان هنرمند آن را طی سال تهیه کرده بودند.
قدیمی ها از مدت ها قبل خود را مهیای پذیرایی از میهمانانشان می کردند و در خانه آن هایی که تازه عروس داشتند، ولوله و شادی برای تدارک دیدن این شب برپا بود. تهیه لباس و پارچه های گرم، میوه، آجیل شب چله و طبق های هدیه برای نوعروس، رسمی به یادماندنی است که هنوز هم در بین خانواده ها رواج دارد. خانواده عروس هم در این شب برای میهمانان خود و خانواده داماد تدارک می دیدند و به انتظار می نشستند، خانواده داماد با ساز و دهل و طبق های هدیه به خانه آن ها می رفتند.
یلدا و زدودن کینه ها
به گفته یکی از شهروندان قدیمی، جشن شب یلدا با گرد هم آمدن و شبنشینی اعضای خانواده و اقوام در کنار یکدیگر برگزار می شد. بانو «مستوفی» درباره آیین های این شب اظهارمی دارد: آیین شب یلدا یا شب چله، با پذیرایی آجیل مخصوص، هندوانه، انار، شیرینی و میوههای گوناگونی که سر سفره های شب چله می گذاشتند، برگزار می شد که همه نمایانگر نمادی خاص و نشانه برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی بود.
وی هندوانه شب یلدا را یادآور گرمای تابستان و حرارت می داند و عنوان می کند: باوری در آن زمان وجود داشت مبنی بر این که اگر مقداری هندوانه در شب یلدا خورده شود در سراسر زمستان طولانی، سرما و بیماری دیگر غلبه نخواهد کرد. وی ادامه می دهد: انار شب یلدا نماد شادی و زایش بود و همیشه از دوران قدیم توصیه می شد که انار میوهای خون ساز است و باید استفاده شود.
وی حافظ خوانی و شاهنامه خوانی را یکی از سرگرمی های شب یلدا می داند و می گوید: آن موقع ها بزرگترهای فامیل شاهنامه را برای کوچک ترها می خواندند و با روایت داستان های مختلف انسانیت را یاد می دادند.
وی از کنار گذاشتن کینه و دشمنی در این شب یاد و بیان می کند: آن موقع ها دوستی و محبت بین افراد بیشتر از حالا بود و کمتر پیش می آمد که کینه و دشمنی از هم داشته باشند و اگر دلخوری و ناراحتی هم وجود داشت، با جمع شدن همه اعضای فامیل در کنار همدیگر، عمر کوتاه این کینه ها در شب بلند سال به پایان می رسید و به جای آن دانه های محبت در دل ها کاشته می شد.
شهروند سالخورده دیگری هم با زنده کردن خاطرات این شب بیان می کند: در سال های خیلی دور که از برق و روشنایی مناسب خبری نبود، چراغ های « لمپا»، «موشی»، «لاله»، «گردسوز»، «چراغ توری» و فانوس های کوچک تنها وسیله هایی بودند که مجالس ما را روشن می کرد و با این که نور چندانی نداشتند، اما همان نور کافی بود تا آدم های مهربان آن دوره را دور خود جمع کند. یکی از چراغ ها مقابل در حیاط، دیگری در راهروی تاریک و نمور آن زمان و یکی، 2 چراغ هم در اتاق گذاشته می شد تا همه بتوانند همدیگر را ببینند و یلدای خود را به سپیده صبح پیوند بزنند.
آهنگ زندگی
یک کارشناس ادبیات هم با اشاره به این که مردم ایران باستان به دی ماه «خورماه» یعنی ماه خورشید نیز میگفتند، اظهارمی دارد: بر این اساس نخستین روز دی ماه در آن زمان روز «خرم» نام داشت و آیینهای بسیاری برگزار میشد که به اعتقاد ایرانیان باستان، از پس بلندترین شب سال که یلدا نامیده میشد، خورشید از نو زاده میشد و طبیعت دوباره آهنگ زندگی را کوک میکرد و خرمی جهان را فرا میگرفت.
«رحمانی» ادامه می دهد: در ایران باستان مردم در روزهای اول، هشتم، پانزدهم و بیست و سوم دی ماه را جشن می گرفتند که در این روزها و به ویژه شب یلدا، فال گرفتن از کتاب حافظ رونق زیادی داشت یا این که حاضران با انتخاب و شکستن گردو از روی پوکی و یا پری آن، پیش گویی میکردند.
وی نام یلدا را برگرفته از دوران ساسانیان عنوان می کند. به گفته وی، ایرانیان آن دوران عقیده داشتند که در این شب فرشته بدیها با فرشته خوبیها به جنگ میپردازد و در این نبرد طولانی فرشته خوبیها اهریمن را شکست میدهد و صبح، پس از زاده شدن دوباره خورشید، پیروزی روشنایی بر تاریکی آغاز می شود.
به گفته وی، برخی مورخان بر این عقیده هستند که قدمت جشن یلدا بیش از 8 هزار سال است. این جشن باستانی در سال 1388 در فهرست میراث معنوی کشور با هدف حفاظت، ترویج و انتشار فرهنگی با قدمت بالای 8 هزار سال به ثبت رسید.
از برف و شیره انگور تا کرسی های داغ
یک پژوهشگر فرهنگ عامه خراسان شمالی، به ذکر برخی ویژگی های شب یلدا می پردازد و می گوید: شب یلدا در اصطلاح بجنوردی ها به «شب چله» معروف بود و آداب و سنن خاصی در آن شب اجرا می شد که یکی از مهم ترین آن ها چلگی بردن برای نوعروسان بود.
«قاسم مهرنیا» ادامه می دهد: آن هایی که نامزد داشتند و هنوز عروس خود را به خانه نیاورده بودند، برای تازه عروس خود چلگی می بردند که شامل مقداری تنقلات، میوه هایی مانند انار و انگور، قند و آجیل و لباس زمستانی می شد. آن هایی که وضع مالی بهتری داشتند گوسفند هم می بردند و خانواده عروس هم تعدادی از اقوام خود را دعوت می کردند تا هدایای عروس را ببینند.
وی یکی از غذاهای محلی را که در این شب پخته می شد، «قابلی» می داند و می گوید: آن موقع ها هوا بسیار سردتر از الان بود و همیشه در شب های چله برف روی زمین بود که مردم، کرسی می گذاشتند و میهمانان دور تا دور کرسی جمع می شدند، چراغ گردسوزی در وسط می گذاشتند برف و شیره انگور درست می کردند و می خوردند. وی مهم ترین مزیت این شب را دور هم بودن عنوان می کند و می افزاید: در این شب از تلویزیون و تلفن همراه خبری نبود، حرف ها شنیدنی بود و پدربزرگ ها و مادربزرگ ها در این شب قصه می گفتند و پایان همه این قصه ها یک نتیجه اخلاقی و امیدوار کننده بود تا همه از شنیدن آن درس بگیرند و بر مشکلات زندگی فائق آیند.
وی به دعوت شدن کوچک ترها به خانه بزرگ ترها اشاره و بیان می کند: به طور معمول پدر و مادرها فرزندان خود، عروس ها و دامادها را دعوت می کردند همه دور هم می نشستند و با صحبت کردن و سرگرمی شب طولانی سال را سپری می کردند گاهی یک قل، دو قل یا در اصطلاح بومی «کچه کچه» بازی می کردند، گاهی شاهنامه می خواندند و در پایان شب تفالی هم به حافظ می زدند. وی بساط خوراکی های آن موقع را ساده و به دور از ریا می داند و می گوید: خانم های خانه دار آن زمان با حلوا ارده، حلوای جوز، نان چوزمه، فطیر، تنقلات و میوه، تخمه های کدو، هندوانه و خربزه ای که در تابستان جمع آوری کرده و تفت داده بودند، از میهمانان پذیرایی و این شب بلند سال را با خوشی سپری می کردند.
چله بری
کارشناس مردم شناسی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری خراسان شمالی هم «چله بری» را یکی از نمادهای پررنگ شب یلدا عنوان می کند و می افزاید: خانواده داماد در زمان قدیم یک سری هدایا و مواد غذایی برای تازه عروس خود در شب یلدا هدیه می بردند و این وسایل را در سینی های بزرگ مسی که به آن «خوانچه» می گفتند، قرار می دادند.«حسین پناه» یکی از آیین های مردم خراسان شمالی را همین مراسم «خوانچه کشان» ذکر می کند و ادامه می دهد: داخل خوانچه ها را تزئین می کردند، روی سینی های مسی بزرگ پارچه ساتن می انداختند، روی یکی کله قند دیگری مواد غذایی و هدایای عروس را می گذاشتند. وی درباره دلایل این کار بیان می کند: از آن جایی که خانواده داماد، نوعروس را عضوی از خانواده خود می دانستند، باید هدیه و لباس گرم و مواد غذایی زمستان را برای عروس خودشان تهیه می کردند و این مراسم «خوانچه بران» با ساز محلی مانند قوشمه همراه بود و خوانچه برها این سینی ها را به سر می گرفتند و به سمت خانه عروس می بردند و حتی گاهی اوقات مراسم حنابندان نیز در این شب انجام می شد اما اکنون «خوانچه کشان» در قالب هدایای نفیس انجام می شود بحث موسیقایی آن کم رنگ شده است و هنوز هم دورهمی ها وجود دارد.