«محیطبانی» از آن شغلهایی است که بسیاری از ما شاید نکات زیادی درباره آن نمیدانیم . شغل محیط بانی با شکار و شکارچی گره خورده است و گاهی ممکن است خود محیط بان نیز شکار شود همچون شهید پرهام که در منطقه گلیل و سرانی در راه حفاظت از محیط زیست جانش را از دست داد. « حمزه حصاری» محیطبان جوان و با تجربهای است که بیشتر روزهای جوانیاش را در جنگلهای سرسبز و بکر گلیل و سرانی گذرانده است و از نزدیک شاهد شهادت همکارش بوده است. او خاطرات تلخ و شیرینی از شغل پر حادثه خود دارد که برای مان تعریف می کند.
چند وقت است که در شغل محیط بانی مشغول به کار هستید؟
حدود 9سالی است که در کار حفاظت از محیط زیست هستم و 4 سال است که در منطقه گلیل و سرانی فعالیت می کنم.
از چگونگی درگیری تان با شکارچیان متخلف در زمان شهادت شهید پرهام بگویید.
صبح روزی در ارتفاعات منطقه حفاظت شده صدای تیر شنیده شد. من به اتفاق دو همکارمحیط بانم و شهید پرهام که آن موقع مسئول بود به همراه دو تن از همکاران شان از اداره محیط زیست شیروان در منطقه حضور داشتیم. بعد از شنیدن صدای تیر دو گروه شدیم و هر کدام از یک سمت به طرف ارتفاعات منطقه که صدای تیر از آنجا شنیده شد به راه افتادیم. حدود 7ساعت طول کشید تا این که من به همراه دو تن از محیط بانان در مسیر با یک شکارچی غیرمجاز که اقدام به شکار کرده بود روبه رو شدیم و شکارچی بعد از دیدن ما با جا گذاشتن تجهیزات و لاشه شکار پا به فرار گذاشت و او را گم کردیم. در همین حین با بی سیم با شهید پرهام تماس گرفتیم و موضوع را اطلاع دادیم.
او هم به همراه گروهش بعد از یک ساعت به ما ملحق شد. بعد از ملحق شدن دو گروه برای دستگیری شکارچیان دوباره به راه افتادیم، هوا تاریک شده بود که در یک سراشیبی تندی قرار گرفتیم و ناگهان با یک شکارچی دیگر برخورد کردیم و شکارچی در یک اقدام ناجوانمردانه شروع به تیراندازی با اسلحه جنگی به سوی ما کرد . حدود 10تیر به سوی ما شلیک کرد وگروه از هم پاشید. هر کدام از ما در یک نقطه پناه گرفتیم و این ماجرا حدود نیم ساعت طول کشید و به خاطر تاریکی هوا از یکدیگر خبر نداشتیم. بعد از نیم ساعت درگیری نیروهای کمکی مرزبانی منطقه به محل درگیری و به کمک ما آمدند که پس از بررسی صحنه مشاهده کردیم شهید پرهام بر اثر اصابت گلوله از ناحیه سر به شهادت رسیده است.
آیا شکارچی متخلف را همان موقع دستگیر کردید؟
نه ، همان شب به خاطر تاریکی هوا و درگیری سنگین نتوانستیم شکارچی را دستگیر کنیم و او از صحنه درگیری فرار کرد.
شکارچیان متخلف چند نفر بودند؟
3نفر بودند. روز بعد از حادثه زمانی که برای دستگیری آنها اقدام شد بعد از یک کار اطلاعاتی نفس گیر هر 3شکارچی متخلف دستگیر شدند.
بعد از این اتفاق تلخ روحیه همکاران تان چگونه بود؟
آن ها نه تنها عقب نشینی نکردند بلکه ثابت قدم و هم قسم شدند تا خون شهید پرهام بی ثمر نماند و تا روز آخر خدمت شان به نحو مطلوب و محکم از منطقه حفاظت شده و محیط زیست حفاظت کنند و با شکارچیان متخلف قاطعانه برخورد کنند و دستشان را از غارت محیط زیست و شکار حیات وحش کوتاه کنند.
سرنوشت شکارچی متخلف ضارب چه شد؟
او الان در زندان است و به جرم قتل به حکم اعدام محکوم شده است و منتظر اجرای حکمش از سوی قانون است.
تا حالا چند شکارچی متخلف را دستگیر کرده ای؟
در طول خدمتم 15شکارچی متخلف و قانون شکن را با کمک همکارانم دستگیر کرده ایم .
نحوه دستگیری شکارچیان چگونه بود؟
اکثرا به صورت غافلگیرانه بوده است. به این صورت که در محل رفت و آمد شکارچیان غیرمجاز کمین می کنیم و در یک اقدام غافلگیرانه و بعضا هم با شلیک تیر هوایی و دادن اخطار آنها را دستگیر می کنیم.
از این که شغل محیط بانی را انتخاب کرده ای پشیمان نیستی؟
نه با این که کار طاقت فرسا و سختی است اما به خاطر عشق و علاقه ای که به کار محیط بانی و حیات وحش دارم در این کار ماندگار شده ام.
از سختی های شغل محیط بانی بگویید.
سختی که زیاد است ، خوابیدن و اتراق در بیابان و فضای باز که هر لحظه خطر حمله حیوانات وحشی وجود دارد و یکی دیگر از سختی ها 18 شبانه روز ساعت کار مداوم در ماه است که باید در منطقه باشیم. دوری از خانواده و البته پایین بودن حقوق و مزایا و امکانات نیز به سختی های این کار افزوده است.
آیا خانواده ات تا حالا خواسته اند که از این شغل دست بکشی؟
بله به خاطر دوری از خانواده و شیفت کاری زیاد از شغلم دلگیر هستند اما من به خاطر عشق و علاقه در این کار ماندگار شده ام.
چند هکتار از منطقه تحت حفاظت شماست؟
18هزار هکتار در اختیار ما 4نفر است که حداقل باید نیروها دو برابر باشند که بتوانیم بهتر از منطقه حفاظت شده و از حیات وحش محافظت کنیم .
چطور وارد شغل محیط بانی شدی؟
زمانی که دانشجوی رشته محیط زیست بودم از مناطق حفاظت شده که بازدید می کردیم علاقه مند به این کار شدم و بعد از فارغ التحصیلی وارد این حرفه پر ماجرا شدم.
آیا تا کنون خودتان یا همکاران تان مورد حمله حیوانات وحشی قرار گرفته اید؟
خودم نه ، اما روزی دو نفر از همکاران شهرستان که برای بررسی پوشش گیاهی وارد منطقه حفاظت شده، شده بودند در طول مسیر راه شان را گم کردند . زمانی که اشتباهی رد پلنگ را به جای رد مال رو دنبال کرده بودند ناگهان در یک بن بست با هجوم پلنگ خشمگین رو به رو می شوند که با غرش پلنگ ازصحنه فرار میکنند.خوشبختانه از این اتفاق آسیبی ندیده بودند، اما به شدت از این بابت ترسیده و وحشت کرده بودند.
آیا خاطره ای از کمک به حیوانات وحشی دارید؟
روزی که فصل زایمان حیات وحش بود به اتفاق همکاران در منطقه گشت می زدیم که ناگهان با یک بره میش اوریال تازه متولد شده و تنها برخورد کردیم که مادر بره گویا به خاطر حمله حیوانات وحشی از صحنه فرار کرده بود.
بره را در بغل گرفتم و به دنبال مادرش در منطقه به اتفاق همکارانم به جستجو پرداختیم . بعد از مدتی جستجو به یک گله میش اوریال رسیدیم. به خاطر تبحری که در تقلید صدای میش اوریال داشتم شروع به تقلید و درآوردن صدای بچه میش اوریال کردم که خوشبختانه مادر بره اوریال متوجه شد و به سمت ما آمد و بره را به سلامت پیش مادرش رها کردیم. از این گونه اتفاقات زیاد در طول خدمت مان می افتد.